درم دار مقبل به فرمان شاه
به خدمت روان شد سوی بارگاه.
نظامی.
درم داری که از سختی درآیدسر و کارش به بدبختی گراید.
نظامی.
هم حشمت و کبرو هم حشم دارهم دولتمند و هم درم دار.
نظامی.
کریمان را بدست اندر درم نیست درمداران عالم را کرم نیست.
سعدی.
|| فلس دار، مانند ماهی. ( ناظم الاطباء ).