همه سپاه سالاران و سراهنگان و طبقات لشکر را همچون بندگان درم خریده داشتندی و همگان را گوشوار بندگی در گوشها کرده بودندی. ( فارسنامه ابن البلخی ص 43 ).
بنده شَوَمت درم خریده
زین جنس گَرَم کنی تو آزاد.
مسعودسعد.
دستینه بسته بربط و گیسو گشاده چنگ یعنی درم خریده عیدیم و چاکرش.
خاقانی.
سلام من که رساند به پهلوان جهان جز آفتاب که چون من درم خریده اوست.
خاقانی.
من که بودم درم خریده اوبرگزیدم همان گزیده او.
نظامی.
گوهر کان حرم دریده اوست کان گوهر درم خریده اوست.
نظامی.
آن به که درم خریده توسرمه نبرد ز دیده تو.
نظامی.
در ولایت درم خریده من وز ولینعمتان دیده من.
نظامی.
خواب نرگس ، خمار دیده اوناز نسرین ، درم خریده او.
نظامی.
دوستی از درم خریده مجوی پرده داری ز پس دریده مجوی.
اوحدی.
این دیه را دارای بن دارا بنا کرده است و بنام درم خریدگان خود نام نهاده. ( تاریخ قم ص 84 ). احواص را هفتاد بنده درم خریده بود. ( تاریخ قم ص 255 ). با درم خریدگان مزاح مکنید. ( منسوب به نوشیروان ).