درقم

لغت نامه دهخدا

درقم. [ دِ ق ِ ] ( ع ص ) هیچکاره. ( منتهی الارب ). ساقط. ( اقرب الموارد ). || لنگ. ( ناظم الاطباء ). || ( اِخ ) نام دجال کذاب. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). و صاحب تاج العروس می نویسد: در نسخه های مختلف «اسم للدجال » ضبط شده ولی صحیح آن «اسم للرجال » است کما اینکه در محکم «من أسماء الرجال » ضبط شده و سیبویه بدان تمثل کرده و سیرافی نیز آنرا تفسیر کرده است.

پیشنهاد کاربران