درفشانیدن. [ دِ رَ دَ ] ( مص ) درفشیدن کنانیدن. درخشیدن کنانیدن. ( ناظم الاطباء ). به درفشیدن داشتن : ابراق السیف ، لمعالسیف ؛ درفشانیدن شمشیر را. ( از منتهی الارب ).