درع پوش.[ دِ ] ( نف مرکب ) درع پوشنده. پوشنده درع. زره پوش. زره دار. || ( ن مف مرکب ) زره پوشیده. پوشیده. بازره. پوشیده به درع. ملبس به درع : مهش مشکسای و شکر می فروش دو نرگس کمانکش دو گل درع پوش.اسدی.دو ره پیل سیصد چو دریا بجوش ز برگستواندار و از درع پوش.اسدی.نشسته جوانمردی اطلس فروش ز خاکستر پیرزن درع پوش.نظامی.