اندر یا درششدر ماندن یا بودن ؛ سخت درماندن و گرفتار شدن :
وی دشمن تو بمانده اندر ششدر
زیر قدمت باد سر هفت اختر.
مسعودسعد.
در ششدری و مهره بکف مانده هان و هان
مهره نشاندنی و ز ششدر گذشتنی است.
... [مشاهده متن کامل]
خاقانی.
رجوع به ترکیبات �در، یابه ششدر حرمان افتادن � و �در ششدر افتادن � و �در ششدر عجز بودن � شود.
وی دشمن تو بمانده اندر ششدر
زیر قدمت باد سر هفت اختر.
مسعودسعد.
در ششدری و مهره بکف مانده هان و هان
مهره نشاندنی و ز ششدر گذشتنی است.
... [مشاهده متن کامل]
خاقانی.
رجوع به ترکیبات �در، یابه ششدر حرمان افتادن � و �در ششدر افتادن � و �در ششدر عجز بودن � شود.