درشته
لغت نامه دهخدا
درشته. [ دُ رُ ت َ / ت ِ ] ( اِ ) زبره. درشت و زبر و غیر نرم از آرد و جز آن. || بلغور هر دانه را گویند عموماً، و بلغور گندم را گفته اند خصوصاً، و آن گندمی است که در آسیا ریزند تا خرد و شکسته شود. ( لغت محلی شوشتر، خطی ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید