درشت سخن. [ دُ رُ س ُ خ َ ] ( ص مرکب ) که به تندی و خشونت سخن گوید. فَظّ. ( زمخشری ) : سخن ندانم گفتن همی ز تنگدلی چنین درشت سخن گشته ام به صلح و به جنگ.فرخی.سخن نگفتی وچون گفتی سنگ منجنیق بود که در آبگینه خانه انداختی گفت چه کنم مردیم درشت سخن و با صفرای خویش بس نیابم. ( تاریخ بیهقی ).