درشت خویی


معنی انگلیسی:
harsh temper, moroseness

لغت نامه دهخدا

درشتخویی. [ دُ رُ ] ( حامص مرکب ) حالت درشتخو. درشت خو بودن. فَظاظة. ( دهار ). فظاظت. خشونت. تندخوئی و کج خلقی. ( ناظم الاطباء ) : غایت نادانی است... معاشقت زنان به درشتخویی. ( کلیله و دمنه ).
درشتخویی و بدعهدی از تو نپْسندند
که خوب منظری و دلفریب و منظوری.
سعدی.
زمانه بوته خار از درشتخویی تست
اگر شوی تو ملایم جهان گلستان است.
صائب.

فرهنگ فارسی

تند خویی بد خلقی .
حالت درشتخو درشت خو بودن

فرهنگ عمید

تندخویی، بدخویی.

پیشنهاد کاربران

غایت نادانی است. . . معاشقت زنان به درشتخویی. ( کلیله و دمنه ) .
یعنی عشق ورزی به زنان از طریق خشونت و تندخویی نهایت نادانی و سفاهت است و بی فایده.

بپرس