درس دادن


برابر پارسی: آموختن، آموزش دادن

معنی انگلیسی:
teach, to teach

لغت نامه دهخدا

درس دادن. [ دَ دَ ] ( مص مرکب ) آموختن درس. یاد دادن دروس. تدریس کردن. آموزاندن چیزی به شاگرد. تعلیم دادن :
شب هم از کسب کمال آسوده در بستر نیم
می دهد درس خموشی صورت دیبا مرا.
طالب کلیم ( از آنندراج ).
به من درس مقامات محبت می دهد بلبل
سیه مستی ببین کز دست مطرب ساز می گیرد.
میرزا صائب ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

آموختن درس یاد دادن دروس تدریس کردن آموزاندن چیزی به شاگرد

جدول کلمات

تدریس

مترادف ها

school (فعل)
تربیت کردن، درس دادن، بمدرسه فرستادن

teach (فعل)
تعلیم دادن، اموختن، درس دادن، معلمی یا تدریس کردن

فارسی به عربی

علم , مدرسة

پیشنهاد کاربران

زرد لیمویی =yellow lemon
گل میش
ملینا مقدس
تدریس . . . . .
teaching

بپرس