دیکشنری
مترجم
بپرس
درزیی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
درزیی. [ دَ ] ( حامص ) عمل و کار درزی. خیاطی. درزیگری. خیاطت. دوزندگی. درزنگری.
فرهنگ فارسی
خیاطت دوزندگی .
عمل و کار درزی خیاطی درزیگری خیاطت دوزندگی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها