درزگیری کردن


معنی انگلیسی:
caulk, chink, weatherstrip

مترادف ها

seal (فعل)
بستن، بتونه کاری کردن، مهر زدن، درزگیری کردن، مهر و موم کردن، مهر کردن، محکم چسباندن، صحه گذاشتن

lute (فعل)
درزگیری کردن، عود زدن، با بتونه پر کردن

فارسی به عربی

ختم , عود

پیشنهاد کاربران

بپرس