درزاب

لغت نامه دهخدا

درزاب. [ دَ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش حومه شهرستان مشهد. حدود دهستان : از طرف خاور به دهستان چولائی خانه ، از جنوب به دهستان میان ولایت و بیزکی و چناران ، از شمال به ارتفاعات آلاداغ. آب مزروعی کلیه قرای آن از چشمه سار و قنوات است. این دهستان از 57 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده ، مجموع نفوس آن 15872 تن است و قرای مهم آن عبارت است از: بعمج با 2831 تن و گوارشک با 1019 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

درزاب. [ دَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قلعه حمام بخش جنت آباد شهرستان مشهد واقع در 40 هزارگزی شمال باختری صالح آباد و سر راه مالرو عمومی صالح آباد به پل خاتون. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

درزاب. [ دَ ] ( اِخ )دهی است از دهستان میان تکاب بخش بجستان شهرستان گناباد واقع در 9 هزارگزی جنوب بجستان و 4 هزارگزی غرب راه شوسه عمومی بجستان به فردوس. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

درزاب. [ دَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان شوریجه بخش سرخس شهرستان مشهد واقع در 77 هزارگزی جنوب باختری سرخس و سر راه مالرو عمومی پل خاتون به مزدوران ، با 183 تن سکنه. آب آن از قنات و رودخانه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

دانشنامه آزاد فارسی

درزآب. دَرْزآب
گردنه ای در استان خراسان رضوی، شهرستان تربت جام، با ارتفاع ۱,۰۵۰ متر. در ۷۹کیلومتری شمال شرقی تربت جام قرار دارد. این گردنه شهرستان های تربت جام و سرخس را از هم جدا می کند.

پیشنهاد کاربران

بپرس