دردوسیدن

لغت نامه دهخدا

دردوسیدن. [ دَ دو دَ ] ( مص مرکب ) دوسیدن. ملصق شدن. تعسق.عسق. ( تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به دوسیدن شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس