دردق. [ دَ دَ ] ( ع اِ ) کودک. ( منتهی الارب ). اطفال. ( اقرب الموارد ). || شتر ریزه و جز آن. ( منتهی الارب ). خرد ازشتران. ( از اقرب الموارد ). || پیمانه ای است می را. ج ، دَرادق. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).