درداب


مترادف درداب: دستنبو، دستنبویه، شمام

لغت نامه دهخدا

درداب. [ دَ ] ( ع اِ ) آواز طبل. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

درداب. [ دَ ] ( اِ ) دستنبویه را گویند و آن میوه ای باشد کوچک و مدورو خوشبوی شبیه به خربزه. ( برهان ). دستنبویه. ( الفاظالادویة ) ( اختیارات بدیعی ) ( از تحفه حکیم مؤمن ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - گلولهای مرکب از عطریات که آنرا بر دست گیرند و گاه گاه بو کنند شمامه . ۲ - هر میوه خوشبو . ۳ - گیاهی است از تیره کدوییان دارای میوهای کوچک و گرد و خوشبو و زرد رنگ شبیه به گرمک که خطوط سبز یا سفید دارد شمام درداب .

فرهنگ عمید

= دستنبو

پیشنهاد کاربران

بپرس