درد می ؛ به معنی درد که در چیز رقیق ته نشین شود، و مجازاً به معنی شراب تیره. ( آنندراج ) .
در دائرةالمعارف فارسی از نظر اصطلاحات دانشها بویژه علم شیمی چنین آمده است :
درد یا دارتو یا آرگول ( از انگلیسی ) یا تارتر ( از فرانسه ) تارتارات اسیدپوتاسیوم ، بحالت ناخالص که در ته ظروف محتوی شراب تخمیر شده ، رسوب می کند. تصفیه شده و خالص آن �طرطیر� است. || ته مانده و ته نشین هر چیز چون فلزات. ثافل. ثفل : اقلیمیا؛ درد سیم و زر که وقت گداختن بالا برآید. ( منتهی الارب ) . و رجوع به اقلیمیا شود. || شراب تیره. ( غیاث ) . و در قاموس کتاب مقدس درد بدین سان تعریف شده است : شرابی است که بدون حرکت به حالت خود گذارده شود تا مصفی گشته و خواصش افزون شود. || کنایه از آخر. انتها. پسین جزء. ( ناظم الاطباء ) .
... [مشاهده متن کامل]
در دائرةالمعارف فارسی از نظر اصطلاحات دانشها بویژه علم شیمی چنین آمده است :
درد یا دارتو یا آرگول ( از انگلیسی ) یا تارتر ( از فرانسه ) تارتارات اسیدپوتاسیوم ، بحالت ناخالص که در ته ظروف محتوی شراب تخمیر شده ، رسوب می کند. تصفیه شده و خالص آن �طرطیر� است. || ته مانده و ته نشین هر چیز چون فلزات. ثافل. ثفل : اقلیمیا؛ درد سیم و زر که وقت گداختن بالا برآید. ( منتهی الارب ) . و رجوع به اقلیمیا شود. || شراب تیره. ( غیاث ) . و در قاموس کتاب مقدس درد بدین سان تعریف شده است : شرابی است که بدون حرکت به حالت خود گذارده شود تا مصفی گشته و خواصش افزون شود. || کنایه از آخر. انتها. پسین جزء. ( ناظم الاطباء ) .
... [مشاهده متن کامل]