گاهی درد در قسمتی از بدن احساس می شود که به مقدار قابل توجهی دور تر از بافت مسبب آن است؛ از این درد، تحت عنوان درد ارجاعی یاد می شود و نمونه بارز آن دردی است که در یکی از اعضای احشایی شروع شده و به ناحیه ای در سطح بدن ارجاع می یابد. شناخته شده ترین مثال از دردهای ارجاعی، ارجاع درد قلبی به طرف داخلی بازوی چپ می باشد.
شاخه هایی از الیاف درد احشایی، با برخی از نورون های رده دوم که پیام های درد مربوط به پوست را دریافت می نمایند سیناپس برقرار می کنند. هنگامی که فیبرهای درد احشایی تحریک می شوند، پیام های درد احشایی از طریق برخی از نورون های ناقل پیام های درد پوست هدایت می گردند و در نتیجه، درد در پوست احساس می گردد. درد ارجاعی میتواند در نتیجه همگرایی و هم دسته شدن و صعود ورودی های حسی که از نقاط مختلف به یک نقطه از مغز روی دهد، مثلا حس درد بخش سنترال یا مرکزی دیافراگم و درد شانه هر دو باهم صعود کرده و به یک نقطه از مغز میروند که درنتیجه چون مغز آشنایی بیشتری با درد های پوستی دارد، درد ناحیه مرکزی دیافراگم در شانه حس میشود.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفشاخه هایی از الیاف درد احشایی، با برخی از نورون های رده دوم که پیام های درد مربوط به پوست را دریافت می نمایند سیناپس برقرار می کنند. هنگامی که فیبرهای درد احشایی تحریک می شوند، پیام های درد احشایی از طریق برخی از نورون های ناقل پیام های درد پوست هدایت می گردند و در نتیجه، درد در پوست احساس می گردد. درد ارجاعی میتواند در نتیجه همگرایی و هم دسته شدن و صعود ورودی های حسی که از نقاط مختلف به یک نقطه از مغز روی دهد، مثلا حس درد بخش سنترال یا مرکزی دیافراگم و درد شانه هر دو باهم صعود کرده و به یک نقطه از مغز میروند که درنتیجه چون مغز آشنایی بیشتری با درد های پوستی دارد، درد ناحیه مرکزی دیافراگم در شانه حس میشود.
wiki: درد ارجاعی