[ویکی فقه] درخواست حکمت (قرآن). قرآن کریم حکایت از درخواست دریافت حکمت توسط حضرت ابراهیم علیه السلام ، از خداوند دارد.
"واتل علیهم نبا ابرهیم• رب هب لی حکمـا... ؛ . و بر آنان خبر ابراهیم را بخوان، • پروردگارا! به من علم و دانش ببخش... "
معنای حکم
«حکم» بیان چیزی بر اساس حکمت است. " حکم" و" حکمت" از یک ریشه است، و حکمت همانگونه که راغب در مفردات گفته رسیدن به حق از طریق علم و آگاهی است و شناخت موجودات و افعال نیک، و به تعبیر دیگر معرفت ارزشها و معیارهایی که انسان به وسیله آن بتواند، حق را هر کجا هست بشناسد، و باطل را در هر لباس تشخیص دهد، این همان چیزی است که بعضی از فلاسفه از آن به عنوان" کمال قوه نظریه" تعبیر کرده اند. این همان حقیقتی است که"لقمان" از ناحیه خدا دریافت داشته بود: و لقد آتینا لقمان الحکمة و به عنوان" خیر کثیر" در آیه ۲۶۹ سوره بقره از آن یاد شده است: و من یؤت الحکمة فقد اوتی خیرا کثیرا و به نظر می رسد که" حکم" مفهومی برتر از" حکمت" داشته باشد، یعنی آگاهی توام با آمادگی برای اجرا، و به تعبیر دیگر قدرت بر داوری صحیح که خالی از هواپرستی و خطا باشد. آری ابراهیم ع قبل از هر چیز از خدا" شناخت عمیق و صحیح" توام با حاکمیت تقاضا می کند، چرا که هیچ برنامه عملی بدون چنین زیر بنائی امکان پذیر نیست. و به دنبال آن ملحق شدن به صالحین را از خدا تقاضا می کند که اشاره به جنبه های عملی و به اصطلاح" حکمت عملی" است، در مقابل تقاضای قبل که ناظر به" حکمت نظری" بود. بدون شک ابراهیم ع هم دارای مقام" حکم" بود و هم در زمره" صالحان" پس چرا چنین تقاضایی از خدا می کند؟ پاسخ این است که نه حکمت دارای حد معینی است و نه صالح بودن، او تقاضا می کند روز به روز به مراتب بالاتر و والاتر از علم و عمل برسد، حتی به موقعیت یک پیامبر اولوا العزم در این جنبه ها قانع نیست! بعلاوه او می داند همه اینها از ناحیه خدا است و هر لحظه امکان لغزش و سلب این مواهب وجود دارد، لذا ادامه آن را علاوه بر تکامل از خدا می طلبد، همانگونه که ما- با اینکه انشاء الله در صراط مستقیم ایمان گام برمی داریم- همه روز از خدا هدایت به" صراط مستقیم" را در نمازهایمان می طلبیم، و تقاضای ادامه این راه و تکامل داریم.
"واتل علیهم نبا ابرهیم• رب هب لی حکمـا... ؛ . و بر آنان خبر ابراهیم را بخوان، • پروردگارا! به من علم و دانش ببخش... "
معنای حکم
«حکم» بیان چیزی بر اساس حکمت است. " حکم" و" حکمت" از یک ریشه است، و حکمت همانگونه که راغب در مفردات گفته رسیدن به حق از طریق علم و آگاهی است و شناخت موجودات و افعال نیک، و به تعبیر دیگر معرفت ارزشها و معیارهایی که انسان به وسیله آن بتواند، حق را هر کجا هست بشناسد، و باطل را در هر لباس تشخیص دهد، این همان چیزی است که بعضی از فلاسفه از آن به عنوان" کمال قوه نظریه" تعبیر کرده اند. این همان حقیقتی است که"لقمان" از ناحیه خدا دریافت داشته بود: و لقد آتینا لقمان الحکمة و به عنوان" خیر کثیر" در آیه ۲۶۹ سوره بقره از آن یاد شده است: و من یؤت الحکمة فقد اوتی خیرا کثیرا و به نظر می رسد که" حکم" مفهومی برتر از" حکمت" داشته باشد، یعنی آگاهی توام با آمادگی برای اجرا، و به تعبیر دیگر قدرت بر داوری صحیح که خالی از هواپرستی و خطا باشد. آری ابراهیم ع قبل از هر چیز از خدا" شناخت عمیق و صحیح" توام با حاکمیت تقاضا می کند، چرا که هیچ برنامه عملی بدون چنین زیر بنائی امکان پذیر نیست. و به دنبال آن ملحق شدن به صالحین را از خدا تقاضا می کند که اشاره به جنبه های عملی و به اصطلاح" حکمت عملی" است، در مقابل تقاضای قبل که ناظر به" حکمت نظری" بود. بدون شک ابراهیم ع هم دارای مقام" حکم" بود و هم در زمره" صالحان" پس چرا چنین تقاضایی از خدا می کند؟ پاسخ این است که نه حکمت دارای حد معینی است و نه صالح بودن، او تقاضا می کند روز به روز به مراتب بالاتر و والاتر از علم و عمل برسد، حتی به موقعیت یک پیامبر اولوا العزم در این جنبه ها قانع نیست! بعلاوه او می داند همه اینها از ناحیه خدا است و هر لحظه امکان لغزش و سلب این مواهب وجود دارد، لذا ادامه آن را علاوه بر تکامل از خدا می طلبد، همانگونه که ما- با اینکه انشاء الله در صراط مستقیم ایمان گام برمی داریم- همه روز از خدا هدایت به" صراط مستقیم" را در نمازهایمان می طلبیم، و تقاضای ادامه این راه و تکامل داریم.
wikifeqh: درخواست_حکمت_(قرآن)