درختناک. [ دِ رَ ] ( ص مرکب ) منسوب به درخت. جای پردرخت. ( ناظم الاطباء ). جای پر از درخت. درختستان. دَغِل. شَجِر. شَجراء. شَجیرة. شَعراء. صُراح. عِراق. عُقدة. غَبَرَة. غُتِل. مُعظَئِل.مُعظِل : شاجنة؛ وادی درختناک. ضَرِب ؛ جای پست همواردرختناک. هدملة؛ ریگ توده درختناک. ( منتهی الارب ).