درح
لغت نامه دهخدا
درح. [ دَ رَ ] ( ع مص ) پیر شدن. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
درح. [ دَ رِ ] ( ع ص ) پیر و سالخورده و هرم ( مذکر و مؤنث در آن یکسان است ). ( از اقرب الموارد ).
درح. [ دُرُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان طبس مسینا بخش در میان شهرستان بیرجند، واقع در 120هزارگزی جنوب خاوری در میان و آخرین حد راه اتومبیل رو از بیرجند، با 1484 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن اتومبیل رو است. و معدن سنگ مرمر دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
دانشنامه عمومی
درح شهری در بخش درح شهرستان سربیشه استان خراسان جنوبی ایران است. این شهر از ارتقای روستای درح در سال ۱۳۹۸ ایجاد شد.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۲٬۴۳۱ نفر ( ۶۵۵ خانوار ) بوده است. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۲٬۴۳۱ نفر ( ۶۵۵ خانوار ) بوده است. [ ۱]

wiki: درح
پیشنهاد کاربران
شهری در استان خراسان جنوبی توابع شهرستان سربیشه به دلیل قرار گرفتن بر دو راهی سیستان و افغانستان به این نام خوانده می شود
شهری در نزدیکی مرز افغانستان به فاصله ۵۰ کیلومتری و به دلیل واقع بودن بر سر دوراهی سیستان به این نام شناخته میشود