دربه در
/darbedar/
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (قید ) از این در به آن در، از یک خانه به خانۀ دیگر، در همه جا.
* دربه در شدن: (مصدر لازم ) [عامیانه، مجاز] سرگردان شدن.
واژه نامه بختیاریکا
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
بی آشیانه
سگ پاسوخته. [ س َ گ ِ ت َ / ت ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هرزه گرد و دربدر. ( رشیدی ) . چون پای سگ میسوزد یک جا قرار نمیگیرد مضطربانه اینطرف و آن طرف میدود و از این جا بر شخص هرزه گرد و دربدری اطلاق آن کنند. ( آنندراج ) :
... [مشاهده متن کامل]
رنگ بیابان چو شد افروخته
شیر دود چون سگ پاسوخته.
امیرخسرو دهلوی ( از آنندراج ) .
در ریاضی که سخن زآن رخ افروخته رفت
لاله بیرون ز چمن چون سگ پاسوخته رفت.
محسن تأثیر ( از آنندراج ) .
... [مشاهده متن کامل]
رنگ بیابان چو شد افروخته
شیر دود چون سگ پاسوخته.
امیرخسرو دهلوی ( از آنندراج ) .
در ریاضی که سخن زآن رخ افروخته رفت
لاله بیرون ز چمن چون سگ پاسوخته رفت.
محسن تأثیر ( از آنندراج ) .
سراسر، همه
ر. ک. به شاهنامه فروسی، چاپ مسکو، داستان رستم و اسفندیار بیت 448
ر. ک. به شاهنامه فروسی، چاپ مسکو، داستان رستم و اسفندیار بیت 448
سراسر ، همه
چو بشنید بنشسست پیش پدر
چو بشنید بنشسست پیش پدر
ویلان
کسی که از خانه و خانواده دور مانده است
کسی که از خانه و خانواده دور مانده است
زاورا، ویلان، آلاخون والاخون، آواره، بی خانمان
ویلان