دربت
لغت نامه دهخدا
دربة. [ دَ رِ ب َ ] ( ع ص ) مؤنث دَرِب ، حریص. گویند: عقاب دربة علی الصید؛ عقاب حریص و دلیر بر شکار.( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || زن عاقل و خردمند. || زن حاذق و ماهر در صنعت خویش. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به دَرِب شود.
دربة. [ دُ ب َ ] ( ع مص ) خوی کردن. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). خوگر شدی به چیزی. ( از منتهی الارب ). معتاد شدن. ( از اقرب الموارد ). || حریص گشتن. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). دَرَب. و رجوع به درب شود.
دربة. [ دُ ب َ ] ( ع اِ ) عادت و خوی و دلیری بر حرب و هر کار. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || کوهان گاو بداصل. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. حاذق بودن در کار و صنعت.
۳. خوگر شدن و حریص گشتن به چیزی.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید