درباس
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
شیر درنده اسد یا سگ گزنده
پیشنهاد کاربران
دِرباس = دِرفَس = دِمقَس: الاسد ضخم الجِثّة.
در اشعار ومتون عربی کهن به وفور دیده میشه.
در اشعار ومتون عربی کهن به وفور دیده میشه.
این کلمه به غیر از معنی اصلی که منتصب به شیر است ، ایام گذشته در مواقع خاص استفاده میشده و در جمله وقتی به کار میبردند که بخواهند کلمه شیر را با هیبت و بسیار خطرناک بودن و یکه تازی که چیزی را در میدان معرکه را یارای نبرد با او را نباشد استفاده میشده است . "معنای لفظی آن به مرور زمان کمی دچار تنش شده است" . در استفاده از کلمه درباس و معنی آن به مانند ایام گذشته دور از آن استفاده نمیشود و تداعیاتش را به مرور زمان از دست داده و اکثرا فقط بعنوان شیر از آن یاد میکنند که جای تأمّل فراوان دارد.
... [مشاهده متن کامل]
متاسفانه از ریشه های این کلمه منابع زیادی در دسترس نمیباشد.
... [مشاهده متن کامل]
متاسفانه از ریشه های این کلمه منابع زیادی در دسترس نمیباشد.
درباس در متون کهن به معنای شیر ( سلطان جنگل ) است که بسیار قدرتمند وبا درایت و بسیار با تجربه و بی باک است در عین حال رئوف و مهربان ونماد قدرت و تنومندی و گذشت است