✅ نسبت به. . .
✅ راجع به. . .
✅ در خصوص. . .
✅ در رابطه با. . .
✅ در موردِ. . . ، درباره ی. . .
✅ با در نظر گرفتنِ. . .
بجای
بجای ِ ( در حالت مضاف ) ؛ درباره ٔ. درحق ِ. درموردِ :
ده روزه مِهر گردون، افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
حافظ
بجای شماآن کنم در جهان
که با کهتران کس نکرد از مهان.
... [مشاهده متن کامل]
فردوسی.
بدکنش بد بجای خویش کند
هم بر او فعل زشت او مارست.
ناصرخسرو.
دهرنکوهی مکن ای نیک مرد
دهر بجای من و تو بد نکرد.
نظامی.
بد با تو نکرد هر که بد کرد
کان بد بیقین بجای خود کرد.
نظامی.
آن را که بجای تست هر دم کرمی
عذرش بنه ار کند به عمری ستمی.
سعدی.
و رجوع به جا و جای و بجا شود.
بجای ِ ( در حالت مضاف ) ؛ درباره ٔ. درحق ِ. درموردِ :
ده روزه مِهر گردون، افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
حافظ
بجای شماآن کنم در جهان
که با کهتران کس نکرد از مهان.
... [مشاهده متن کامل]
فردوسی.
بدکنش بد بجای خویش کند
هم بر او فعل زشت او مارست.
ناصرخسرو.
دهرنکوهی مکن ای نیک مرد
دهر بجای من و تو بد نکرد.
نظامی.
بد با تو نکرد هر که بد کرد
کان بد بیقین بجای خود کرد.
نظامی.
آن را که بجای تست هر دم کرمی
عذرش بنه ار کند به عمری ستمی.
سعدی.
و رجوع به جا و جای و بجا شود.