درباخته

لغت نامه دهخدا

درباخته. [ دَ ت َ/ ت ِ ] ( ن مف مرکب ) باخته. از دست داده :
گویند رفیقانم در عشق چه سرداری
گویم که سری دارم درباخته در پایی.
سعدی.
رجوع به درباختن شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس