دراژه

لغت نامه دهخدا

دراژه. [ دِ ژِ ] ( فرانسوی ، اِ ) ( اصطلاح داروسازی )داروهای تلخ و بدمزه را پس از اینکه بوسیله قالبهای مخصوص بصورت عدسی های محدب الطرفین کوچک درآوردند برای اینکه هنگام استعمال دهان را بدطعم نکند، از یک ورقه صمغ و قند می پوشانندو بدین ترتیب روکش نازک شیرین و براقی هسته مرکزی بدمزه را فرامیگیرد و به این شکل دارویی دراژه نام نهاده اند، مانند: دراژه کنین. ( از درمانشناسی ج 1 ).

فرهنگ فارسی

نقل بادام، قرص دوا، حب که روکش موادقندی دارد
در اصطلاح دارو سازی دارو های تلخ و بد مزه را پس از اینکه بوسیله قالبهای مخصوص بصورت عدسی های محدب الطرفین کوچک در آوردند .

فرهنگ عمید

۱. (پزشکی ) نوعی قرص با روکشی از مواد قندی.
۲. نوعی شکلات پوشش دار شبیه قرص.

پیشنهاد کاربران

ظاهرا در ایران به اسمارتیز دراژه گفته میشه و هم معنی هستن

بپرس