درافزودن. [ دَ اَ دَ ] ( مص مرکب ) افزودن : ز عکس آنچنان روشن جنابی خراسان را درافزود آفتابی.نظامی.ز بی خصمی گر افزون گشت گنجم ز بی یاری درافزوده ست رنجم.نظامی.کبیسة؛ آن سال که روزی درافزایند و آن چهار سالی باشد. ( دهار ). و رجوع به افزودن شود.