( درآشامیدن ) درآشامیدن. [ دَ دَ ] ( مص مرکب ) آشامیدن. نوشیدن. بلعیدن : هفت دریا را درآشامد هنوزکم نگردد سوزش آن خلق سوز.مولوی.رجوع به آشامیدن شود.
absorb (فعل)جذب کردن، جذب شدن، فرا گرفتن، در اشامیدن، کاملا فرو بردن، تحلیل کردن، مجذوب شدن در، در کشیدن