دراشامیدن


معنی انگلیسی:
absorb, assimilate, blot

لغت نامه دهخدا

( درآشامیدن ) درآشامیدن. [ دَ دَ ] ( مص مرکب ) آشامیدن. نوشیدن. بلعیدن :
هفت دریا را درآشامد هنوز
کم نگردد سوزش آن خلق سوز.
مولوی.
رجوع به آشامیدن شود.

مترادف ها

absorb (فعل)
جذب کردن، جذب شدن، فرا گرفتن، در اشامیدن، کاملا فرو بردن، تحلیل کردن، مجذوب شدن در، در کشیدن

فارسی به عربی

امتص

پیشنهاد کاربران

بپرس