[ویکی نور] دراسات فی منهج السنة لمعرفةابن تیمیه، مدخل لشرح منهاج اکرامة اثر سید علی حسینی میلانی به زبان عربی است. مؤلف در این اثر، به بررسی کتاب «منهاج السنة» اثر «ابن تیمیه» و نقد آراء و شخصیت وی پرداخته است. به عقیده مؤلف، کتاب «منهاج السنة» که رد ابن تیمیه بر کتاب «منهاج الکرامة فی معرفة الإمامة» اثر علامه حلی است، بهترین ابزار برای شناخت شخصیت علمی و اخلاقی ابن تیمیه می باشد.
مؤلف در مقدمه کتاب، ابتدا شخصیت علامه حلی، اساتید وی و کتاب «منهاج الکرامة» را معرفی کرده و سپس در ده باب، به نقد آراء ابن تیمیه و تبیین تناقضات گفتاری وی پرداخته است.
در این اثر نظرات ابن تیمیه، درباره «تجسیم و تشبیه»، «صفات خدا»، «امامت و خلافت»، «شخصیت حضرت زهرا(س)»، «اهل بیت(ع)»، «تشیع» و... بیان شده و در بخش نهایی، نظرات علمای اهل سنت مانند «صفی الدین هندی»، «ابوحیان اندلسی»، «ابن حجر عسقلانی»، «تاج الدین سبکی» و دیگران درباره شخصیت علمی ابن تیمیه آمده است.
نویسنده در باب اول، قول ابن تیمیه درباره تجسم خدا را ذکر کرده و بیان می دارد که او به گمان این که کسی نمی تواند به آنچه که در قرآن است پی ببرد و حقایق آن را درک کند، الفاظ آن را بر ظاهرش حمل نموده و منکر مجاز در لغت عربی شده و این الفاظ را در حقیقت آن حمل می کند و لذا قائل است که در کتاب و سنت، اصلا مجاز وجود ندارد.(متن کتاب، ص99)
در این باب، جسمانیت به خدا نسبت داده شده و مؤلف، سعی کرده سخنانی را که در نسبت دادن جسم به خدا از طرف ابن تیمیه است، در این باب جمع آوری کرده و به آن ها پاسخ گوید.
مؤلف در مقدمه کتاب، ابتدا شخصیت علامه حلی، اساتید وی و کتاب «منهاج الکرامة» را معرفی کرده و سپس در ده باب، به نقد آراء ابن تیمیه و تبیین تناقضات گفتاری وی پرداخته است.
در این اثر نظرات ابن تیمیه، درباره «تجسیم و تشبیه»، «صفات خدا»، «امامت و خلافت»، «شخصیت حضرت زهرا(س)»، «اهل بیت(ع)»، «تشیع» و... بیان شده و در بخش نهایی، نظرات علمای اهل سنت مانند «صفی الدین هندی»، «ابوحیان اندلسی»، «ابن حجر عسقلانی»، «تاج الدین سبکی» و دیگران درباره شخصیت علمی ابن تیمیه آمده است.
نویسنده در باب اول، قول ابن تیمیه درباره تجسم خدا را ذکر کرده و بیان می دارد که او به گمان این که کسی نمی تواند به آنچه که در قرآن است پی ببرد و حقایق آن را درک کند، الفاظ آن را بر ظاهرش حمل نموده و منکر مجاز در لغت عربی شده و این الفاظ را در حقیقت آن حمل می کند و لذا قائل است که در کتاب و سنت، اصلا مجاز وجود ندارد.(متن کتاب، ص99)
در این باب، جسمانیت به خدا نسبت داده شده و مؤلف، سعی کرده سخنانی را که در نسبت دادن جسم به خدا از طرف ابن تیمیه است، در این باب جمع آوری کرده و به آن ها پاسخ گوید.