درازکار. [ دِ ] ( ص مرکب )کنایه از شخصی است که مرتکب کارهایی شود که زیاده بر حالت و مرتبه او باشد، و متکلم به سخنان لاف و گزاف گردد. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
درازکار بودگر به کسوت کملی
به تاج و تخت کند میل رای پیر و گدای.رضی الدین ( از آنندراج ).