دراز سر

لغت نامه دهخدا

درازسر. [ دِ س َ ] ( ص مرکب ) که سری دراز دارد. آنکه سر مایل به درازی دارد. مُکَوَّزالرأس. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). أقبص. قِنَّور. مُسَمرَطالرأس. مُصَعتَل الرأس. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

که سری دراز دارد

مترادف ها

long-headed (صفت)
مال اندیش، دراز سر، دارای سر دراز

پیشنهاد کاربران

بپرس