درء
لغت نامه دهخدا
درء. [ دَرْءْ ] ( ع اِ ) کجی و کجی نیزه و مانند آن. ( منتهی الارب ). خمیدگی و کجی در نیزه و مانند آن ، و گویند: بئر ذات درء؛ یعنی چاهی که انحنا داشته باشد. ( از اقرب الموارد ). || آنچه ازکوه برافتد. ( منتهی الارب ). آنچه از دل کوه افتد. || حد و مرز هر چیزی ، چه بوسیله آن ابهام دور می شود. || حجم غده ای است در ماده شتر. ( از اقرب الموارد ). || جاءالسیل دَرْءً و دُرْءً؛ آمد توجبه و سیل از شهری دور و یا از جایی که معلوم نباشد. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
درء. [ دُرْءْ ] ( ع اِ ) گویند: جاء السیل دُرْءً؛ یعنی سیل از جایی ناشناخته و یا از شهری دوردست سرازیر شد. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به دَرء شود.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۵(بار)
«درء» (بر وزن زرع) به معنای دفع کردن است.
دفع کردن. «درأه درءاً: دفعه» بد را با خوب دفع میکنند، بگو مرگ را از خویش دفع کنید. * ، «اَنْ تَشْهَدَ» فاعل یَدْرَؤُ است و «الْعَذابَ» مفعول آن است یعنی: گواهی زن بر کذب مرد، عذاب را از او دفع میکند. * ادّ ارئتم یعنی اختلاف کردید و یکدیگر را دفع نمودید طبرسی در ذیل آیه آن را دفع اختلاف معنی کرده و گوید اصل آن دفع است و از آن است حدیث «ادرؤا الحدود بالشبهات»
«درء» (بر وزن زرع) به معنای دفع کردن است.
دفع کردن. «درأه درءاً: دفعه» بد را با خوب دفع میکنند، بگو مرگ را از خویش دفع کنید. * ، «اَنْ تَشْهَدَ» فاعل یَدْرَؤُ است و «الْعَذابَ» مفعول آن است یعنی: گواهی زن بر کذب مرد، عذاب را از او دفع میکند. * ادّ ارئتم یعنی اختلاف کردید و یکدیگر را دفع نمودید طبرسی در ذیل آیه آن را دفع اختلاف معنی کرده و گوید اصل آن دفع است و از آن است حدیث «ادرؤا الحدود بالشبهات»
wikialkb: ریشه_درء
پیشنهاد کاربران
کلمه ( درء ) که مصدر فعل : ( ادروا ) است به معنای دفع است .
درء درحقوق به معنی اینست که حتی المقدور شرایط ومصلحت متهم در نظر گرفته شودومجازات از او دور شود یا دفع مجازات شودبه نفع متهم