از طرف دیگر، پیش، در کنار، در یک طرف، وانگهی
در یک طرف
مترادف ها
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
به یکسو ؛ بر یک جانب. بر یک کنار. بافاصله. با اندک فاصله. دورترک :
به لشکرگه اندر یکی کوه بود
بلند و به یکسو ز انبوه بود.
فردوسی.
به لشکرگه اندر یکی کوه بود
بلند و به یکسو ز انبوه بود.
فردوسی.
در یک خط