در چیزی کار گذاشتن

مترادف ها

inlay (فعل)
اراستن، منبت کاری کردن، نشاندن، در چیزی کار گذاشتن، خاتم کاری کردن، گوهرنشان کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس