دیکشنری
مترجم
بپرس
در پین
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
درپین. [ دَ ] ( اِ ) رقعه. وصله. پینه. ( از برهان ) ( از آنندراج ). درپی. دربی. درپه. دربه.
فرهنگ فارسی
( اسم ) پینه وپیوندی که بر جامه دوزند تکهای که بر پارگی پارچه دوزند .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها