در و بست

لغت نامه دهخدا

دروبست. [ دَ ب َ ] ( ن مف مرکب ، ق مرکب ) صاحب غیاث اللغات و به تبع او آنندراج این ترکیب را آورده و به آن معنی «کنایه از تمام یعنی بی تصرف غیری » داده اند، اما متداول دربست است. همه. تمام. سراسر.کاملاً. تماماً. ( ناظم الاطباء ). رجوع به دربست شود.

فرهنگ فارسی

صاحب غیاث اللغات و به تبع او آنندراج این ترکیب را آورده و به آن معنی کنایه از تمام یعنی بی تصرف غیری داده اند اما متداول دربست است همه تمام سراسر کاملا

پیشنهاد کاربران

بپرس