پرتو روی تو تا در خلوتم دید آفتاب
می رود چون سایه هر دم بر در و بامم هنوز.
حافظ.
- بی دروبام ؛ بی روزن و سقف. مسدود و غیر محاط( بر حسب اعتقاد قدما به فلک ) : سرگشته در این دائره بی دروبام
ناآمده بر مراد و نارفته به کام.
خیام.
- دختری دروبام بسته ؛ که مرد ندیده است. بانوچه. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).