در نظر گرفتن


برابر پارسی: به دیده داشتن، درنگر آوردن، درنگریستن | بشمار آوردن

واژه نامه بختیاریکا

زیر تی کِردِن

مترادف ها

spot (فعل)
لکه دار کردن یا شدن، کشف کردن، بجا آوردن، با خال تزئین کردن، در نظر گرفتن

پیشنهاد کاربران

واژه "نظر" در عربی خود برگرفته از "نِگر" پارسی است و میتوان در همه نمونه ها از این "نِگر" به جای "نظر" بکار ببریم:
نظر:نگر
به نظر رسیدن:به نگر رسیدن
از نظر من:از نِگر من
در نظر گرفتن:در نگر گرفتن، چشم داشت
به نظر آمدن:به نگر آمدن
.
.
.
بِدرود!
پیش بینی کردن، ملاحظه کردن
سبک و سنگین کردن
look upon sth/sb as sth/sb
به شمار آوردن، نگریستن
take ( someone or something ) into account
لحاظ کردن
Regard=consider=assume درنظر گرفتن
By consideration of
In view of
Rate به حساب آوردن ، در نظر گرفتن
I rate cars as one of the worst polluters of the environment
من ماشین رو یکی از بد ترین آلاینده های محیط زیست در نظر میگیرم .
دانستن
آن ها حتی فروش گندم به تفلیس را خلاف شرع دانستند و . . . . . . . . . . . . .
consider = درنگریدن
consideration = درنگرِش
برای نمونه: هنگامی که گفته می شود ( این جمله را درنظر بگیرید ) بهتر است گفته شود ( این جمله را درنگرید. )
این واژگان می توانند معنای دیگر consider به ویژه فرض کردن را نیز دربرگیرند.
Take ( something ) Into Consideration
give thought to
take into account

Regard=درنظر گرفتن

1 ) tailor
تنظیم کردن ( جهت شخص، شرایط خاص یا . . . ) ، جور کردن
2 ) tab
e. g. he has been tabbed for the job
او را برای آن شغل در نظر گرفته اند.
مد نظر قرار دادن

Ponder
Taking account of
نگرش به
Think over
take into account
consider
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس