در نظر داشتن


برابر پارسی: به دیده داشتن، درنگر آوردن | در یاد داشتن

معنی انگلیسی:
calculate, contemplate, intend, plan, propose, think, fix

مترادف ها

purpose (فعل)
قصد داشتن، در نظر داشتن

envisage (فعل)
انتظار داشتن، در نظر داشتن، روبرو شدن، در ذهن مجسم کردن

contemplate (فعل)
دیدن، تفکر کردن، اندیشیدن، در نظر داشتن

فارسی به عربی

تصور , هدف، تامل

پیشنهاد کاربران

خواستن، تصمیم داشتن، برنامه داشتن، مصمم بودن
در نظر داشتن: پیش رو داشتن
درپیش چشم داشتن ؛ در نظر داشتن . برابر دیده داشتن : و عاقل باید که از فاتحت کارها نهایت اغراض خویش پیش چشم دارد و پیش از آنکه قدم در راه نهد مقصود معین گرداند. ( کلیله و دمنه ) .
اراده داشتن
در سر داشتن

بپرس