در میان انداختن

مترادف ها

interject (فعل)
مداخله کردن، بطور معترضه گفتن، در میان اوردن، در میان انداختن، در میان امدن

فارسی به عربی

تدخل

پیشنهاد کاربران

در میان انداختن ؛ با هم ظاهر و آشکاراکردن. ( آنندراج ) . مطرح کردن.

بپرس