در مرحله ابتدایی


معنی انگلیسی:
incipient

پیشنهاد کاربران

در روند آغازین. درمرحلهء نخست، نخستی. نخستین. آغازی. اوّلی. پیشین. پیشی. پسی. پسین.

بپرس