در قالب

پیشنهاد کاربران

قالب، عربی شده واژه کالبد است. معنی قالب بدن است. مثلا در مثلی می گوییم "قالب تهی کرد". یعنی روح از بدنش خارج شد و این کنایه از مردن است. از دیگر معانی قالب، شکل و فرم است. ابزاری داریم به نام قالب که ابزاری شکل دهنده است. پس قالب صابون یعنی ابزاری که صابون را به شکلی خاص در می آورد. غالبا این شکل جدید حقیقی نیست. مثلا صابون در قالب گُل، کماکان صابون است منتهی به شکل گُل.
...
[مشاهده متن کامل]

اینجاست که واژه قالب یک معنای جدید پیدا می کند، جعل کردن. پس هنگامی که می گوییم جنسی بنجل را قالب کرد. یعنی چیز کم بهایی را به جای چیز گرانبهایی فروخت.
پس "در قالب" به معنی چیزی کم بها را به شکلی گرانبها تر در آوردن است. آن جنس را قلابی می خوانیم.

در لباس، یکی از معانی در قالب، در لباس دیگری بودن است، یعنی چیزی که ماهیتی دیگر دارد را در لباسی متفاوت عرضه کردن. به آن میگوییم جنس قلابی
به گونه
In terms of
با عنوان
In the frot of
به شکل

بپرس