در عوض

/dar~avaz/

برابر پارسی: در برابر

معنی انگلیسی:
for, instead

مترادف ها

quid pro quo (اسم)
تعویض، جبران، عوض، در عوض

lieu (اسم)
جا، در عوض

instead (قید)
بجای، در عوض، بعوض

anti- (پیشوند)
غیر، مخالف، ضد، علیه، برضد، پاد، بجای، درعوض

فارسی به عربی

بدلا من ذلک

پیشنهاد کاربران

در ازای : in return
بحساب ؛ بجای. در عوض : و قد یحرق آجر و یباع بحساب الدیفروغس. ( ابن البیطار ) .
در آزا
در جواب
در قبال . . . . . . . .
در قبال . . . . .
در اضای
Instead
جایگزین
در مقابل
Instated
به جای ( آن )
In return
متقابلا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس