لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
مطرود، در رفته
متلاشی، بی ربط، مجزا، گسیخته، در رفته
جابجا شده، بی فایده، دررفته، دلمه شده
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
زه زده. [ زِه ْ زَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) از میدان دررفته. || وارفته و بی حال. ( فرهنگ فارسی معین ) .