در درون


معنی انگلیسی:
inward, inwardly, within

لغت نامه دهخدا

دردرون. [ دَ دَ ] ( اِ مرکب ، ق مرکب ) اندرون. ( آنندراج ). داخل. درون. در جوف. میان. ( ناظم الاطباء ).

مترادف ها

intra- (پیشوند)
در داخل، در درون، در توی، درمیان

پیشنهاد کاربران

بپرس