در داخل


معنی انگلیسی:
in, in-, inward, within

مترادف ها

within (قید)
در توی، باندازه، در داخل، در حصار

withindoors (قید)
در داخل، در منزل

in- (پیشوند)
بسوی، نه، در داخل

intra- (پیشوند)
در داخل، در درون، در توی، درمیان

فارسی به عربی

ضمن

پیشنهاد کاربران

بپرس