در خون کسی شدن ؛ در صدد کشتن او برآمدن. سبب قتل کسی شدن : و سوری در خون او شد. ( تاریخ بیهقی ) . و پیغام دادند سوی مغرور آل بویه و گفتند مکن و در خون این مشتی غوغا که آورده ای مشو. ( تاریخ بیهقی ) . که ای کذا و کذا تو بفرمودی تا مرا ببستند و در کشتی افکندند و در خون من شدند اگر بمکافات آن جانت نبرم نه پسر زکریاام. ( چهارمقاله عروضی ) .
... [مشاهده متن کامل]
خون جگر خورم نخورم نان ناکسان
در خون جان شوم نشوم آشنای نان.
خاقانی.
ای عشق بی نشان ز تو من بی نشان شدم
خون دلم بخوردم و در خون جان شدم.
عطار.
هر یکی تدبیر و رایی میزدی
هر کسی در خون هر یک میشدی.
مولوی.
... [مشاهده متن کامل]
خون جگر خورم نخورم نان ناکسان
در خون جان شوم نشوم آشنای نان.
خاقانی.
ای عشق بی نشان ز تو من بی نشان شدم
خون دلم بخوردم و در خون جان شدم.
عطار.
هر یکی تدبیر و رایی میزدی
هر کسی در خون هر یک میشدی.
مولوی.