بخود آمدن، به خود برگشتن، در خود فرو رفتن
در خود فرو رفتن
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
در خود فرورفتن ؛ در خود غوطه ور شدن. سخت به اندیشه فرورفتن :
به اندیشه در خون فرورفت پیر
که ای نفس کوته نظر پند گیر.
سعدی ( بوستان ) .
به اندیشه در خون فرورفت پیر
که ای نفس کوته نظر پند گیر.
سعدی ( بوستان ) .