در حساب بودن از کسی ؛ ترسیدن از او. اندیشه داشتن و احتیاط کردن. مثلاً شخصی که برای همه کس میدود و همه را زیرچاق یعنی محکوم خود میکند و چون بشخص دیگر که لفظ مقابل اوست میرسد اندک احتیاطی بکار میبرد، گویند از او در حساب است و نیز گویند ازو حساب میبرد :
... [مشاهده متن کامل]
با صبح روگشاده تر از آفتاب باش
از هر که دم شمرده زند در حساب باش.
صائب.
... [مشاهده متن کامل]
با صبح روگشاده تر از آفتاب باش
از هر که دم شمرده زند در حساب باش.
صائب.